کلبه فراقط!!!
یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:, :: 1:7 قبل از ظهر :: نويسنده : عرفان
وقتي مي گي همه چي تمومه ... عشق و عاشقي ديگه کدومه بدون تو دل مگه مي تونه ... تورو خدا نرو از اين خونه وقتي که گفتم دل به تو دادم ... تو دلت گفتي من چقدر ساده ام حالا که از چشم تو افتادم ... ميگي عاشقي رفته از يادم مي خوام که بموني هنوز تو هموني ... نگو که از چشمام عشقو نمي خوني هنوز نمي دونم بگو تا بدونم ... چرا بهم گفتي پيشت نمي مونم بي تو شدم يه زندوني ... کاشکي کنارم بموني عشق و تو چشمام بخوني ... ديگه منو نرنجوني اين آسمونم مال تو ... عشق و وجودم مال تو هر چي که دارم مال تو ... دارو ندارم مال تو نظرات شما عزیزان:
|
موضوعات آخرین مطالب پیوندهای روزانه پيوندها
نويسندگان |
|||
![]() |